خوب یادم هست یکی از غم انگیزترین روزهای زندگیم را
چهارم ابتدایی بودم و روز امتحان علوم تجربی... به کوچه که آمدم انگار با روزهای دیگر فرقی کرده باشد همه چیزهایی میگفتند مبهم و گنگ اما شالوده کلامشان بوی درد میداد و اندوه و غــــــــــــــم ...
هر چه میگفتند باورم نمیشد...
اصلا نمی فهمیدم چه میگفتند ...
با وجودی که سنی نداشتم اما عاشق امام بودم و در دل آرزوی دیدارش را در سر می پروراندم
اما آنروز دنیا بر سرم آوار شد. دست تقدیر بود و دیگر نمی شد کاری کرد...
انا لله و انا الیه راجعون
روح خدا به خدا پیوست...
دیگر امام در بین ما نیست
چه طلوعی و چه عروجی همه ملکوتی ...از 15خرداد ....تا 15خرداد...
السلام علیک یا روح الله ...
برچسبها: روح خدا بخدا پیوست...
[ یادداشت ثابت - شنبه 91/3/14 ] [ 10:30 صبح ] [ سرباز ولایت ]
[ نظر ]